مشاوره واهمیت ان
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
اهميت مشاوره
(مشاوره ) نقش بسيار مهمى در زندگى مادى و معنوى انسان و بويژه در بهبود تحصيل دانش آموزان ، رابطه خود با ديگران ، كاهش رفتارهاى ناسازگار و انتخاب صحيح شيوه زندگى دارد.
اهميت و نقش مشاوره آنچنان است كه در قرآن و كلمات معصومين (عليهم السّلام ) بسيار مورد سفارش قرار گرفته است . ما در اين قسمت ، برخى از آن آيات و احاديث را بيان مى كنيم :
مشاوره در قرآن و احاديث
در قرآن ، سوره اى به نام (شورا) است كه در آيات 36 تا 38 آن ، (مشاوره ) به عنوان يكى از صفات ويژه مؤ منان ، در رديف توكل ، اجتناب از گناه ، (تقوا) اجابت پروردگار، اقامه نماز، انفاق و … مطرح گرديده ، مى فرمايد:
(… وَما عِنْدَاللّهِ خَيْرٌ وَاَبْقى لِلَّذينَ آمَنُوا وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ وَالَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِر الاْثْمِ وَالْفَواحِشَ وَاِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ وَالَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَاَقامُوا الصَّلاةَ وَاَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَمِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ).
(… و آنچه نزد خداوند است براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مى كنند، بهتر و پايدارتر است ؛ همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت ، اجتناب مى ورزند و هنگامى كه خشمگين شوند، عفو مى كنند. و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى دارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنان است و از آنچه به آنان روزى داده ايم ، انفاق مى كنند).
و در سوره آل عمران ، آيه 159 خطاب به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در كنار امر به عفو مردم و استغفار براى آنان و به مشورت در امور با آنان چنين دستور داده است :
(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِى الاَْمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ … )
(به (بركت ) رحمت الهى در برابر آنان (مردم ) خرم (و مهربان ) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى ، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنان را ببخش و برايشان آمرزش طلب كن و در كارها با آنان مشورت كن ، اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن …).
در احاديث نيز، در وهله نخست ، مشاوره ، نياز طبيعى فرد دانسته شده است . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در اين باره فرموده است :
(… ما يستغنى رجل عن مشورة …).(67)
(هيچ فردى از مشاوره بى نياز نيست ).
دوم اينكه : مشاوره امرى است بدون ضرر كه هيچگاه باعث بدبختى انسان نمى شود، بلكه پشتيبان و كمك خوبى براى رشد و يافتن راه رستگارى است . پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) مى فرمايد:
(ما شقى عبد قطّ بمشورة …).(68)
(هرگز كسى از مشورت ، بدبخت نشد).
و نيز فرمود:
(لن يهلك إ مرؤ عن مشورة ).(69)
(هيچ كس از مشورت ، به هلاكت نمى افتد).
و در توصيه هايش به اميرالمؤ منين (عليه السّلام ) نيز فرمود:
(لا مظاهرة اوثق من المشاورة ..).(70)
(هيچ پشتيبانى با اعتمادتر از مشاوره نيست ).
و نظير آن از على (عليه السّلام ) نقل شده كه فرموده است :
(… لا ظهير كالمشاورة ).(71)
(هيچ پشتيبانى همانند مشاوره نيست ).
و نيز فرمود:
(المستشير على طرف النجاح ).(72)
(مشورت كننده در طريق رستگارى است ).
البته بايد توجه داشت كه بى ضرر بودن مشاوره ، مشروط به آن است كه مشاوره ، با تمام حدود و شرايطى كه بعدا ذكر مى شود انجام شود وگرنه مشاوره ، ضررش بيش از سود آن خواهد بود.
امام صادق (عليه السّلام ) در اين زمينه مى فرمايد:
(ان المشورة محدودة فمن لم يعرفها بحدودها كان ضررها عليه اكثر من نفعها …).(73)
(به درستى كه مشاوره ، داراى حدود و شرايطى است ، كسى كه آن شرايط و حدود را نشناسد و آنها را رعايت نكند، مشاوره برايش بيش از آنچه براى او سودمند باشد، مضر خواهد بود).
سوم اينكه : مشاوره همچون هدايت است كه از خطا و اشتباه و درنتيجه از پشيمانى و توبيخ و سرزنش ديگران جلوگيرى مى نمايد. على (عليه السّلام ) مى فرمايد:
(الاستشارة عين الهداية ).(74)
(مشورت خواهى ، هدايت است ).
و نيز فرمود:
(ما استنبط الصواب بمثل المشاورة ).(75)
(هيچ چيزى همانند مشورت كردن ، راه درست را به دست نمى دهد).
و نيز فرمود:
(المستشير متحصن من السقط).(76)
(مشورت كننده از اشتباه و لغرش ، مصون است ).
و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) نيز فرموده است :
(المشاورة حصن من الندامة واءمن من الملامة ).(77)
(مشاوره از پشيمانى جلوگيرى مى نمايد و باعث مى شود انسان از توبيخ و سرزنش [خود و ديگران ]، مصون بماند).
چهارم اينكه : (مشاوره ) در هر كارى لازم شمرده شده و از مشاوره نكردن نهى گرديده است و اين حقيقت تذكر داده شده ، كسى كه به مشاوره نمى پردازد، پشيمان مى شود. امام سجاد (عليه السّلام ) در اين باره فرموده است :
(لا يفعلن احدكم امرا حتى يستشير).(78)
(هيچ يك از شما نبايد هيچ كار مشكلى را بدون مشورت انجام دهد).
و امام باقر (عليه السّلام ) نيز فرمود:
(… من لا يستشر يندم …).(79)
(كسى كه در كارها مشورت نمى كند پشيمان مى شود).
و اميرالمؤ منين (عليه السّلام ) فرمود:
(من استبدّ براءيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها).
(كسى كه به راءى خود تكيه كند هلاك مى شود و كسى كه با ديگران مشاوره نمايد، شريك عقلهاى آنان مى گردد).
پنجم اينكه: (مشاوره ) باعث مى شود كه توفيق الهى يار انسان گردد تا در كارها موفق تر و عاقلانه تر عمل كند. پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرموده است :
(… فمن استشار منهم (من امتى ) لم يعدم رشدا ومن تركها لم يعدم غيّا).(80)
(از امت من هركس مشاوره نمايد، راه رشد و درستى را از دست نخواهد داد و هركس بدون مشورت كارى انجام دهد، گمراهى دامنگير او خواهد شد).
و نيز فرمود:
blue;">(كسى كه مى خواهد كارى انجام دهد و در مورد آن با فرد متدينى مشورت كند، خداوند او را به آنچه بهترين است موفق مى دارد).
و از آن حضرت در تفسير آيه 38 شورا نقل شده است كه فرمود:
(ما من رجل يشاور احدا الا هدى الى الرشد).(82)
(هيچ كس با ديگرى به مشاوره نمى پردازد مگر آنكه به رشد و راه صحيح ، هدايت مى شود).
ششم اينكه : پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) و ائمه اطهار (عليهم السّلام ) علاوه بر اينكه خود، مشاور مردم بودند و پيوسته به راهنمايى مردم مى پرداختند، با ديگران نيز مشورت مى كردند؛ مانند آنكه در بدر، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) اين مساءله را - كه مسلمانان بجنگند يا نه - به شور گذاشت و بعد از آنكه راءى اكثريت مبنى بر جنگيدن اعلام شد، تصميم بر جنگ گرفت ، همچنين در مورد محل استقرار لشكر، نظر (حباب بن منذر) پذيرفته شد(83) كه مى گفت : گرچه اين محل به دشمن نزديك است ولى در كنار آب است .(84)
و يا در (جنگ خندق )، به منظور محافظت از شهر، نظر (سلمان ) مبنى بر حفر گودال در اطراف مدينه را پذيرفت و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) دستور فرمود تا اطراف مدينه را حفر كنند.(85) و نظاير اينها بسيار است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و ائمه اطهار (عليهم السّلام ) پيوسته در كارها، با اصحابشان به مشاوره مى پرداختند.
اميرالمؤ منين (عليه السّلام ) نيز چنين بود. مشاوره او با دوازده نفر(86) مانند سلمان ، ابوذر و … در مورد سكوت 25 ساله اش و يا قيام و جنگ و مشورت با اصحاب بدر و ياران خود در انتخاب استانداران و فرمانداران و نظاير اينها، همه شاهد بر اين حقيقت است .(87)
در حديثى نقل شده است كه امام رضا (عليه السّلام ) در مورد كارى ، با يكى از اصحابش ، مشورت كرد و او از اينكه طرف مشاوره امام (عليه السّلام ) قرار گرفته ، شگفت زده شد. حضرت براى اينكه بيان نمايد اين روش هميشگى ماست و جاى شگفتى نيست ، فرمود:
(… ان رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) كان يستشير اصحابه ثم يعزم على ما يريد).(88)
(رسول خدا - درود خدا بر او و دودمانش باد - پيوسته از اصحابش ، در كارها، مشورت خواهى مى كرد، سپس بر انجام خواسته اش تصميم مى گرفت ).
و نيز آن حضرت از پدر بزرگوارش حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام ) ياد مى كند و مى فرمايد: با اينكه عقلهاى ديگران قابل مقايسه با عقل پدرم نبود، بسيار رخ مى داد كه با خدمتكار خانه به مشورت مى پرداخت و در پاسخ اين سؤ ال كه آيا با چنين فردى مشورت مى كنيد، مى فرمود:
(… ان اللّه تبارك و تعالى ربما فتح على لسانه …).(89)
(چه بسا خدا بر زبان او درى را بگشايد).
شايان توجه است كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) و ائمه طاهرين (عليهم السّلام ) خود نياز به مشورت با ديگران نداشته اند و مشورت آنان با ديگران به منظور اهداف مشخصى بوده است .
مرحوم مفيد (رحمه اللّه )، در توضيح آيه (… وَشاوِرْهُمْ فِى الاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوكَّلْ عَلَى اللّهِ … ).(90) به علت امر به مشورت پيامبر با مردم مى پردازد و مى فرمايد:اين امر،جنبه تربيتى دارد و منظور اين است كه مردم ياد بگيرندكه :
اولاً: با الفت و دوستى ، با هم به مشورت بپردازند.
ثانيا: ياد بگيرند كه هنگام تصميمات اخذ شده ، مؤ دب به ادب الهى بشوند و تسليم باشند و برخلاف تصميم گرفته شده هيچ كس اقدامى ننمايد.
نكته قابل توجه اينكه خداى سبحان به پيامبرش خبر داده بود كه : (… وَمِنْ اَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ … ).(91) (منافقانى در مدينه هستند كه تو آنان را نمى شناسى ولى ما آنان را مى شناسيم ) با اينكه آنان برخلاف دستور پيامبر عمل مى كردند. خدا امر به مشورت كرد تا باطن آنان در گفتگوها روشن شود و به اين منظور هم پيامبر با همه آنان نيز مشورت مى كرد. در حقيقت خدا مشورت با آنان را راهى براى شناسايى آنان قرار داد.
مرحوم مفيد (رحمه اللّه ) ، سپس به مشورت با منافقان در جنگ بدر اشاره مى كند كه خدا هم نيات پليد آنان را از خيانت در مشورت در سوره انفال ، آيه 67 و 68 بيان داشته است .(92)
و با توجه به موارد كثيره مشاوره معصومين (عليهم السّلام ) اجمالاً مى توان گفت كه مشاوره آنان با ديگران به منظور احترام و شخصيت دادن به مردم و رشد فكرى آنان بوده است ؛ تا به مشاوره عادت كنند و بدانند كه مشاوره با ديگران عيب نيست و به شخصيت كسى لطمه وارد نمى آورد.
و نيز به منظور شركت دادن مردم در كارها و جلوگيرى از انتقادنسبت به فرد خاص ، در صورت شكست در كار و استفاده از تاءييد مردم براى اجراى درست و كامل چيزى كه بر آن تصميم گيرى شده است . و همچنين براى شناساندن افراد صلاحيتدار براى مشاوره و برحذر داشتن مردم از اينكه بر هركسى مراجعه نكنند؛ مانند دستور امام حسن (عليه السّلام ) به (عبيداللّه بن عباس ) مبنى بر اينكه با (قيس بن سعد و سعيد بن قيس )، در كارها مشورت كند.(93)
و يا مشورت امام صادق (عليه السّلام ) با (زيد بن على بن الحسين (عليه السّلام ) )(94) كه براى شناساندن و معرفى اين گونه افراد، با آنان مشورت مى شده و يا امر به مشورت با ايشان شده است .