گل مریم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تكبيرة الاحرام چیست؟

26 تیر 1391 توسط موسوی

اللّه اكبر 
زائران خانه خدا، اوّلين كلام واجبشان گفتن لبيّك است كه با گفتن آن وارد اعمال حج مى شوند و يك سرى چيزها بر آنها حرام مى شود.
نماز نيز با گفتن اللّه اكبر شروع مى شود و امورى را بر نمازگزار حرام مى كند، مانند خوردن ، آشاميدن و حرف زدن ، لذا به تكبير اوّل نماز تكبيرة الاحرام مى گويند.
زائران مكّه در مسير راه به هر فراز و نشيب كه مى رسند لبيّك را تكرار مى كنند و اين تكرار مستحب است . نمازگزار نيز در هر خم و راست شدن و قيام و قعود مستحب است اللّه اكبر را تكرار كند.
((اللّه اكبر)) اوّلين كلمه واجب به هنگام صبح است .
اوّلين كلمه اى است كه نوزاد مسلمان در آغاز تولد به عنوان اذان و اقامه مى شنود و آخرين كلمه اى است كه بر مرده خوانده مى شود (در نماز ميّت ) و سپس وارد قبر مى شود.
يگانه ذكرى است كه در نماز هم واجب است و هم ركن نماز است .
اولين جمله در سرود مسلمانان يعنى اذان است .
((اللّه اكبر))، بيشترين ذكرى است كه هم در مقدّمات نماز، هم در خود نماز و هم در تعقيبات آن گفته مى شود، بطورى كه يك مسلمان در طول يك روز فقط در نمازهاى پنجگانه واجب (نه نمازهاى مستحب ) حدود 360 مرتبه آنرا تكرار مى كند. بدين صورت كه
:
1- براى هر 5 نماز اذان وارد شده و در هر اذانى 6 مرتبه
((اللّه اكبر)) گفته مى شود (مجموعاً 30 مرتبه )
2- براى هر 5 نماز اقامه وارد شده كه در هر اقامه اى 4 مرتبه اللّه اكبر گفته مى شود (مجموعاً 20 مرتبه )
3- قبل از تكبيرة الاحرام ، در هر 5 نماز، 6 تكبير مستحب است و تكبير هفتم همان تكبيرة الاحرام واجب است ، (مجموعاً 30 مرتبه )
4- تكبيرة الاحرامِ آغاز نمازها كه در مجموع 5 تكبير مى شود.
5 - قبل از هر ركوع در 17 ركعت يك تكبير وارد شده است . (مجموعاً 17 مرتبه )
6- در هر هفده ركعت نماز دو سجده داريم كه براى هر سجده دو تكبير مستحب است ، يكى قبل و يكى بعد از آن . (مجموعاً 68 مرتبه )
7- هر نماز يك قنوت دارد كه قبل از هر قنوت يك تكبير وارد شده است (مجموعاً 5 مرتبه ).
8 - در پايان هريك از نمازهاى 5گانه 3 تكبير وارد شده است . (مجموعاً 15 مرتبه )
9- بعد از هر نماز 34 مرتبه تكبير به عنوان تسبيحات حضرت زهرا مى گوييم . (مجموعاً 170 مرتبه )
اما حيف كه در طول عمر يك اللّه اكبر با توجه نگفتيم ، كه اگر انسانى با ايمان و توجه كامل هر روز بيش از 360 مرتبه بگويد: خدا بزرگتر است ، ديگر از هيچ قدرت وابرقدرت و توطئه اى هراس ندارد.

 نظر دهید »

وصیت امام حسین (علیه السلام) به برادرش

22 تیر 1391 توسط موسوی


 


حضرت سيدالشهداء عليه السلام هنگام حركت از مدينه بسوى مكه وصيت نامه ذيل را نوشت و با انگشترى خويش مهر كرد و به برادرش ، محمد حنفيه داد.
به نام خداوند بخشنده مهربان
بطور يقين حسين گواهى مى دهد كه خدايى جز الله نيست و شريكى براى او وجود ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست كه آيين حق را از نزد حق تعالى آورد.
او گواهى مى دهد كه بهشت و جهنم حق است و روز قيامت بى گمان به وقوع مى پيوندد و خداوند متعال انسانها را از قبرها بر مى انگيزد.
بى شك من برا ی تفريح و خوشگذرانى و اظهار كبر و فساد و ظلم از مدينه خارج نشدم بلكه جز اين نيست كه براى صلاح در امت جدم ، سفر را آغاز كرده و مى خواهم امر به نيكى و نهى از زشتى كرده و به سيرت جدم و پدرم ، على بن ابيطالب ، رفتار كنم ؛ هر كس اين حقيقت را از من بپذيرد و از من پيروى كند، راه خدا را برگزيده و گرنه ، صبر مى كنم تا خداوند متعال بين من و اين قوم به حق داورى كند و او بهترين داوران است .
برادرم ! اين وصيت من به تو است و توفيق من جز از خدا نيست و به خدا توكل كرده و بازگشتم به سوى اوست 

بالحسين تسعدون و به تشقون

تنها ره سعادت و خوشبختى و يا شقاوت و بدبختى شما به واسطه حسين است .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله


 این جهان وآن جهان وهرچه هست

عاشقان را روی معشوق است وبس

گر نباشد    قبله ی  عالم     مرا

قبله ی من کوی معشوق است وبس

 

 نظر دهید »

بوی رمضان

21 تیر 1391 توسط موسوی

بوی رمضان به مشام می رسدمهدی جان نجوای نمناک تورامی شنوم

 

که آشنا هست باسرنوشت ترآب،عادت سبزدرخت وآبی آسمان.

 

درماه رمضان هرشب بهانه دلم راباگوشه ای نگاه به آیات سبزقرآن

 

فراموش می کنم.آری،هرزمان به من هدیه ای می دهد.هدیه

 

سبزاستجابت.هدیه سبزقبول.قرآن ای تکیه گاه وپناه زیباترین لحظه های

 

پرعصمت وپرشکوه تنهایی وخلوت من.ای ماه بندگی خدابدان روزی

 

تمام روزهایمان تمام می شود وآنگاه برای دیدن معبودمان بایدبگزاریم

 

آنچه راکه برداشته بودیم هرزمانکه روزه نگیرم دندانهایم تگرگ می

 

شود،سلولهایم نیزپیرترازتاریخ،جغرافیارابه نظاره ای تکراری می

 

ایستد.باران فرصتی هست تاآسمان بازمین دردودل کندوماه رمضان

 

فرصتی هست که مومن بامعبودش رازونیازکند.درهرسحرنورانی فقط

 

یک جمله رابرزبان جاری می کنم :((اللهم عجل الویک الفرج)).ماه

 

رمضان درپایان هرافطارروزه گرفتن رامشتاقم واگرنتوانم هیچ آسمانی

 

لایق پروازوهیچ خاکی ارزش مهرشدن ندارد.آری رمضان فراق تو

 

دردی استخوان سوز وناوک عشقت دلدوز.تلاوت قرآن درماه رمضان

 

ناب ترین لحظات هستی وزیباترین دقایق ادراک عارفانه وپیوندانسان

 

خاکی باملکوت اعلی است

 

 نظر دهید »

دل نوشته

14 تیر 1391 توسط موسوی

یا لطیف
فردا را چگونه مي توان ديد
فردايي که امروزش همه در غوغا است
فردايي که امروزش را از عمق افکار خسته مردم مي بينم
کجاست يک دل آرام
کجاست آرزوهاي آرزو نشده
کجاست اميدي که باز سوي اميدوارش باز گردد
نمي دانم دلم را دست کدامين فکر بسپارم
نمي دانم اشکم را براي که بريزم
نمي دانم سوز عشق را از که بايد بياموزم
کاش ميشد در بن بست سکوت  خانه اي از فکر نساخت
کاش ميشد عشق را در خاکستر ياد ها نگاه داشت
کاش ميشد اشک را در جويبار احساس نريخت
چرا اين مردم دل هاشان را با اب سياه افکار ديگران مي شويند
چرا اين مردم عطش بودن را در انتظار  ديدار يار سيراب نمي کنند
چشمانم از خيره شدن بر صفحات خالي ذهنم خسته شده
نمي دانم چرا هر چه در بيراه هاي تنهاييم پرسه ميزنم خانه تنهايي هايم را نمي يابم
کاش مي آمدي و من را از حصار سخت دو دلي نجات ميدادي
فردا روز توست
روز شنيدن بوي نرگس
روز ديدن خال گونه ات
روز انتظار
روز تقديم اشکها بر زير پايت
روز شکستن ديوار دوري هفت روز
مرا درياب
مي داني چه هستم
مي داني چه بايد باشم
مي داني چه مي خواهم باشم
دستم را بلند کرده از تو مدد مي خواهم
تا يک دل آرام را ,
تا آرزوي بازگشتت را ,
تا اميد به انتظارت را
از تو طلب کنم
مي خواهم بدانم
چگونه دلم را به دست افکار تو ,
اشکم را در دامان تو ,
سوز عشق را براي تو داشته باشم
ديگر نمي گويم کاش ميشد
ميگويم از تو مي خواهم که خانه اي را که در بن بست سکوت ساخته ام ويران سازي
ميگويم از تو مي خواهم که عشق به خودت را همچون داغي آتش در سينه ام نگاه داري
ميگويم از تو مي خواهم که اشک هايم را در جويبار انتظارت بريزم

با او حرف زدم
صدايم را از ميان انبوه درد هاي عاشقانش شنيد
من مي سوزم
جوابش را نمي شنوم
دفتر افکارم سفيد است
اما
او برايم نوشته است
با رنگ سفيد
مي خواهد من خود بيابم
مي دانم نوشته است که فرياد سکوتش بلند است
آري
بايد بشنوم
مي دانم که سبکي هواي درونم از گرد و غبار قدمهايش بر روي ذهن پريشانم است
مي دانم که آرامش درياي قلبم از آرامش آبيه نگاهش است
منتظر آمدنم است پس منتظر آمدنش مي مانم
با عشق به او ,
با مدد از او
و  با توکل از خداي او
يا حق

 

 2 نظر

بر چهره دل گشای مهدی (عج)صلوات

14 تیر 1391 توسط موسوی


یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد…

و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم…

اما آقای ما!

به روسياهي‌مان نگاه نکن و به دستهايمان که خالي اند،

و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند،

قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند

 

نسل ما نسل ظهور است اگر ما خواهيم
اين زمان فصل حضور است اگر ما خواهيم


گر که آماده شود لشگر حق او آيد
زين گذر وقت عبور است اگر ما خواهيم


وصل و ديدار خوش حضرت مولا تو بدان
نه چنان مبهم و دور است اگر ما خواهيم


رخ نمايد به جهان گر همه محرم باشيم
وقت آن نور و سرور است اگر ما خواهيم


وعده حق برسد تا که چو لايق بشويم
لطف او حد وفور است اگر ما خواهيم

 

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

گل مریم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مشاوره
  • اخلاقی
  • مذهبی
    • اعیاد
  • متن ادبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس